تنهاترینم وقتی نیستی

تقدیم به مهربان همسرم سعید

تنهاترینم وقتی نیستی

تقدیم به مهربان همسرم سعید

سکوت

کاش … کاش همان کودکی بودم که حرفهایش را از نگاهش میتوان خواند

اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی شنود

دلخوش کرده ام که سکوت کرده ام

سکوت پر بهتر از فریاد توخالیست !!!

دنیا راببین … بچه بودیم از آسمان باران می آمد ،

بزرگ شده ام از چشمهایمان می آید

بچه بودیم درد دل را با هزار ناله می گفتیم ، همه می فهمیدند

بزرگ شده ایم ، درد دل را به صد زبان می گوییم ،

اما هیچ کسی نمی فهمد

پرنس بهاری من

دور سرت چرخ می زنم ، پیش تو لبخند می زنم ، به شور داشتنت پای کوبان فریاد شوق سر می دهم ، روی سبزه ها غلت می زنم، من از عشق تو غنچه می شوم، می شکفم، .به کوری چشم های حسود ....

تو مست می کند نگاهت، با دلم حرف می زند چشم های معصومت ، تو جان می دهی به عالم، جان می دهی به من، جانی دوباره میدهی به عشــــق مان ...

مثل یک کبوتر قصد پرواز دارم دور سرت ، تو بی نظیری و من بی وقفه عاشقت میشوم، تو حرف نداری و من برایت واژه ها می گویم ....

این چشم ها فدای سرت، حتی همین اسپند ها فدای سرت، این هلال ماه ،این باران بهــاری ،  یک آسمان فدای سرت، من هی می نویسم تو بخوان ، من حادثه ها را زنجیر می زنم و تو با سلامت از کنار اتفاق های خوب بگذر ....

تو از سرو و کاج بالا تر بمان و از پرستو ها دلرباتر پرواز کن و من مراقبم......

تو فقط مراقب باش با گل یاس و شب بو تبانی نکنی وگرنه دنیا را از هوش می بری، نکند با سرخی سیب ها عهدی ببندی و لبخندی دلنشین به ارغوان بزنی، تو مراقب باش فقط رنگی از تو، بویی از تو، احساسی از تو دنیا را می کشد ...

تو فقط مراقب باش .... تو فقط شاد باش ، تو فقط لذت ببــر از آمدنت  و ... من روزی هزار بار دوباره عاشق می شوم ...

من از روزی که تــــو را بوئیدم دوباره عاشـق شدم ، پرنــــس بهـــــاری ِ زندگی من 

 

حالم خوبه . . .

 
 
این روزها حالم خوبه
خدا را دوست دارم
خودم را دوست دارم
 تو را دوست دارم
ادمهای دو رو برم
ساعتها ودقیقه ها وثانیه ها
اسمون وخورشید وماهش
ابر وبارونش رو
دوست دارم
و میدونم این شیرین ترین حس دنیاست که من دارم تجربه میکنم . . . .
 
 
 

برای تو زندگی میکنم

در حالی که لبانم بسته است و خاموشم برای تو مینویسم  / در حالی که اشکهایم را پنهان میکنم اما در دلم فروزان می ماند فانوس خواستن و عشق  برای تو . . . به خاطر تو . . ./ زندگی آورده است کتاب روزهای گذشته را و خاطرات بسیاری ما را احاطه کرده است / بی پرسش چه بسیار پاسخ یافتم / دیدیم که چه میخواستیم و چه به دست آوردیم / اما در دل فروزان می ماند فانوس خواستن و عشق برای تو . . . به خاطر تو . . . / چه بگویم که دنیا با من چه عدواتی کرد / نادان است آن کس که بگوید تو برای من غریبه ای / مردم چه بسیار ستم کردند بر ما عزیزم / اما در دلم فروزان می ماند فانوس خواستن و عشق برای تو . . . به خاطر تو . . . 

 

 

 

خدایا دستانم را بگیر . . .

خدایا دستم بگیر، تا دستی بگیرم 


خداوندا با خود پیمانی می بندم، 


تا هرروز هر ساعت وهرثانیه را بالبی خندان ودلی پاک ویر از مهر آغاز 

 

 کنم، 


کوشش کنم که خشمگین نشوم واندوه بیهوده بر خود راه ندهم و 


به دیگران رشگ نبرم، 


در کارها میانه رو باشم وارزش تندرستی خویش رابدانم، 


همراهان را دوست بدارم وبادوستانم همراهی کنم، 

 
دشمنانم را ببخشم دل مردمان را بدست آورم. 


برنا ملایمات نیندیشم وبه داده های تو خشنود باشم، 


بیکار نمانم، 


ودر هر حال سپاسگذارت باشم 


خدایا دستم بگیر تا دستی بگیرم، 


خدایا بزرگی ام ده تا کوچکی کنم وخردمندی تا از خود بدر آیم ، 


وبر راه توافتم وبندگانت را 

 
خشنود سازم، 


خدایا دستم بگیر ومرا بر این پیمان استوار بدار که بزرگ و 


بزرگوار وبخشنده ای 


ای خالق توانا لحظه وآنی مرا به حال خود وا مگذار 


امین ای ارامش دهنده