در حالی که لبانم بسته است و خاموشم برای تو مینویسم / در حالی که اشکهایم را پنهان میکنم اما در دلم فروزان می ماند فانوس خواستن و عشق برای تو . . . به خاطر تو . . ./ زندگی آورده است کتاب روزهای گذشته را و خاطرات بسیاری ما را احاطه کرده است / بی پرسش چه بسیار پاسخ یافتم / دیدیم که چه میخواستیم و چه به دست آوردیم / اما در دل فروزان می ماند فانوس خواستن و عشق برای تو . . . به خاطر تو . . . / چه بگویم که دنیا با من چه عدواتی کرد / نادان است آن کس که بگوید تو برای من غریبه ای / مردم چه بسیار ستم کردند بر ما عزیزم / اما در دلم فروزان می ماند فانوس خواستن و عشق برای تو . . . به خاطر تو . . .