تنهاترینم وقتی نیستی

تقدیم به مهربان همسرم سعید

تنهاترینم وقتی نیستی

تقدیم به مهربان همسرم سعید

هرگز از پیشم نرو

به ستاره ها نگاه کن که شب را شکسته اند .

بی تو شب من شبی بی ستاره است.

آفتاب را ببین که غول تاریکی از برابرش می گریزد.

بی تو ، روز من آفتاب ندارد.

چمنزار را بنگر لاله را نگاه کن به زمزمه جویبار گوش فرا ده.

بی تو ، دنیای من از چمن و لاله و زمزمه خالیست.

زمین را ببین سبز و با طراوت...

اما دل من بی تو هیچ طراوتی ندارد

بی تو من هیچم ، نیستم...

اگر می خواهی من بمانم اگر می خواهی نمیرم.....

هرگز از پیشم نرو...هرگز... 

 

 

انتظار

انتظار  ..... 

واژه ی غریبی است ...... 

 

واژه ای که روزها یا شایدم ماه هاست که با آن خو گرفته ام ....... 

که چه سخت است انتظار .... 

هر صبح طلوعی دیگر است برای فرداهای من ...... 

خواهم ماند تنها در انتظار تو....... 

 

 

  

من و تو

نشسته ام در انتهای سیاهی چشمان غارتگر شب

نمی دانم کدام ستاره ی پلید تیر خورده ای آسمان آبی آرزوهایم را غرق در سکوت و ابهام کرد.

به ظلمت بی انتهایش خیره می شوم

جز تنهایی و تنهایی و تنهایی نمی یابم

تو را با تمام وجود می طلبم اما ....

نه ستاره ای هست نه آسمانی نه ابری....

می نالم و به مظلومیت خویش می گریم و به تنهاییم لعنت می فرستم

و بر می خیزم

بر می خیزم و راهی می شوم

قدم در هراس انگیزترین جاده ی پر ابهام زندگی می گذارم و بی پناهیم را با تمام وجود فریادمی زنم....

حس غربتی عجیب سراسر وجودم را فرا گرفته

نمی دانی که اشک هایم چه کودکانه سر ذوق آمده اند

در خود می شکنم و با هر شکست فاصله ای بر می چینم

هر بار به پایان نزدیک تر می شوم

با هر قدم می روم که جاودانه شوم

می روم که دیگر نباشم

می شکنم و با هر شکست تو را فریاد می زنم

نازنینم کاش می دانستی که من کیستم

من از عصر آهن و دودم اما تو از سرزمین عشق و نور

من مدفون لجن زاری بی خاصیتم اما تو ساکن بهشتی آسمانی

من هراس نهفته در کابوس های جوانیم اما تو زیباترین رویای کودکی

حقیقت رویای من

عزیزم

میدانی ؟

تمام آرزوهایم با تو برآورده شد

من در رؤیاهایم همچون تویی را می دیدم

و اکنون در حقیقت به تو رسیده ام

مهربان همیشگی ام

تو زیباتر از هر چه زیبایی

تو مهربانتر از هر چه مهربانی

تو بهتر از هر چه بهترین

تو آرامتر از هر چه آرامش

نمی دانم چگونه دوست داشتنم را بیان کنم

که هر چه بگویم باز کم گفته ام

به اندازه ی دنیا

به اندازه ی جهان هستی

به اندازه ی بهشت خدا

یا نه اصلاً به اندازه ی خدا

قشنگم

تو از همه بهتر برای من

و من از همه عاشقتر و پایدار تر برای تو

تو از همه لایقتر برای من

و من از همه قدردانتر برای تو

آرامش گرم دستهایت

نفسهای  آرام تو

نگاههای نجیب و مهربانت

چشمان پر از حیای تو

صدای پر از ناز تو

همه ی احساس تو به من

اینها همه زندگی من هستند

پس زندگی من

هیچگاه تنهایت نخواهم گذاشت

و هر لحظه که بگذرد بیشتر دوستت خواهم داشت

... 

 

 

 

 

 

 

دور و نزدیک

دوری از من اما چه نزدیک دلهایمان

تو و من

دوریم اما دستانت در دستان من است

از فرسنگهای دور در آغوشت می کشم

و بوسه بر لبانت می زنم

دوریم اما دلهایمان نزدیک است

با عشق

چشمان فریباینت آشکار می سازد برایم صداقت ترا

حس زیبایی است در من وقتی

خنده های شیرین ات از دور به گوش می رسد

شیطنتی که در ‌آن نهفته است

مرا می کشاند به شیطنهای آبی